من و تابستون
این روزها من خیلی کیف می کنم. روزهایی که خونه ام تا جایی که جا دارم از روی مبل تکون نمی خورم و از این سریال نتفیلیکس می رم تو اونیکی. بیکاری خیلی حال میده. مامان مجبورم می کنه هر روز کتاب بخونم. می گه خوندنم خیلی بهتر شده . حالا دیگه خودم توی تی وی با ای پد هر چی بخوام سرچ می کنم . سه هفته البته با فاصله رفتم کمپ که همشون خیلی خوب بود . از صب تا عصر. کمپ اوتدور رو خیلی دوست دارم.خیلی کارای هیجانی می کنیم اونجا. مثلا فلای می کنیم. کنو سواری , و شنا. این کلامتی که انگلیسی می گم و فارسیشو نمی دونم و همیشه همینطوری حرف می زنم. ولی من فارسی بلدم خوب حرف بزنم و مامانم بهم یه چیزای سخت سخت یاد میده مثلا دیروز گفت: oh, my gosh I am out of here...
نویسنده :
مامان
21:14